###&!شکست خورده روزگار!&###

دلم کار دست است،خودم بافتمش! تارش را از شکست، پودش را از روزگار، همین است که "خریدار" ندارد

###&!شکست خورده روزگار!&###

دلم کار دست است،خودم بافتمش! تارش را از شکست، پودش را از روزگار، همین است که "خریدار" ندارد

اندوه عشق

عشق را تن پوش جانم می کنی. چتری از گل سایه بانم می کنی.

ای صدای عشق در جان و تنم آن سکوت ساکت و تنها منم.من پر از

اندوه چشمان توام آشنایی دل پریشان توام. آتش عشق تو در جان من

است.عاشقی معنای ایمان من است . کی به آرامی صدایم میکنی .از

غم دوری رهایم میکنی. ای که در عشق و صداقت نوبری . کی مرا با

خود از اینجا میبری؟


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.